يکشنبه 11 تير 1402-9:57 کد خبر:52816
بررسی عملکرد 20 ماه صدارت حسینی پور بر مازندران؛ استان بر دار!
فاطمه سیفی
بیست ماه از صدارت حسینی پور بر کرسی استانداری مازندران می گذرد و در این مدت وی با چالش های بسیاری روبرو بوده است. ضربات برخی از این بحران ها بر پیکره کم رمق ساکنان دیار علویان چنان سهمگین بوده که زخم های به وجود آمده هنوز هم با گذشت مدت طولانی التیام نیافته است. او والی استانی شد که زادگاهش بود و به دلیل مشاغل و مسئولیت های گذشته ، کاملا با این چالش ها آشنا بود اما شاید خودش هم باور نمی کرد که گرداب مشکلات یکی از پر برخوردار ترین استان های کشور او را چنین تحت فشار قرار دهد. شاید بارزترین نقطه قوت نماینده عالی دولت رئیسی در مازندران ، اشرافش بر موضوعات امنیتی باشد. توانمندی که باعث شد تا در گردنه های حساس با یاری گرفتن از دوستان گذشته اش بتواند دست انداز های مسیر حرکتی را پشت سر بگذارد. اما مشاوره های نامناسب و گاها اشتباه برخی از اطرافیان باعث شد تا این مدیر باتجربه نیز در برهه هایی از دوره ماموریتی اش در مازندران طعم تلخ بی وفایی ها را بچشد. حسینی پور در دوره کاری اش تلاش کرد تا افراد مورد وثوق و اعتماد خود را در پست های حساس بکارگیری کند. اتفاقی که منطقی و عقلانی بود. اما همان افراد نیز در پاره ای از موارد نتوانستند با سیاست های وی و اطرافیانش کنار بیایند و در نیمه راه از قطار یاران او پیاده شدند. در همین حال برخی از مدیرانی که با سر و صدای زیاد در مناطق مختلف استان بکار گیری شده بودند، نیز یا توسط خود استاندار و یا با فشار منتقدان و نمایندگان مجبور به کناره گیری از مسئولیت محوله شدند.
همچنین با ابلاغیه های مقامات ارشد کشور، تعدادی از مدیران برجای مانده از دولت گذشته نیز کنار گذاشته شدند تا افراد دیگری را به عنوان ناجیان عصر جدید در راس هرم دستگاه های اجرایی بگمارد اما گذشت زمان ثابت کرد این تازه نفس ها نیز نتوانستند عملا زمینه ساز تحولات شگرفی در استان ایجاد کنند. امروزه دربرخی از دستگاه های اجرایی استان افرادی به عنوان مدیران ارشد قرار گرفته اند که به اذعان اگاهن امر بود و نبودشان چندان تفاوتی بحال آن مجموعه ندارد و بیشتر از آنکه مدیر دستگاه اجرایی باشند، نیروی نماینده خاصی محسوب می شوند و سیر حرکتی خود را بر اساس خواست آن نماینده خاص تنظیم می کنند.
در چنین اوضاع و احوالاتی سال 1401 و سه ماهه ابتدایی سالجاری دو بحران بزرگ نیز مزید بر علت شد تا آرامش از آسمان استان رخت بربسته و ابرهای ناملایمات بر پیکره مازندران چنگ بیاندازد. بحرا مرکبات در زمستان سال قبل بسیاری از باغداران را خاکستر نشین ساخت و اکنون بحران سفید برنج که علی رغم ورود پر رنگ بخش خصوصی ، ترکش های آن بر کالبد کم رمق شالیکاران نشته است.مدیریت بر تمامی این رخداد ها نا مبارک استاندار را از نفس انداخته و فرصت لازم برای هدایت مازندران روی ریل توسعه را از او گرفته است. شاید طی ماه های آینده ضرورت داشته باشد تا خون تازه ای در رگ های استان تزریق کرد و با انجام تغییرات در برخی از پست ها روح امید را بر جان مازندران دمید. تنش کم آبی و برخی سوء مدیریت ها، سوهان بر اعصاب زخم دیده استان می کشد. استانی که چرخ توسعه اس بر دو راس کشاورزی و گردشگری بنا شده است و صنعت نقش کم رنگی به عنوان ضلع سوم این مهم دارد. حالا ساز گردشگری با مدیریت سنتی همچون سالهای گذشته ناکوک است و تلاش های مدیر جدید و دانشگاهی اش نیز چندان نتوانسته مرحمی التیام بخش باشد. اوضاع در صنعت نیز تفاوت چندانی با دو مقوله دیگر ندارد. حداقل در کشاورزی این امیدواری وجود دارد که کشت سنتی محور کشاورزانش در سایه الطاف بیکران خداوند رحمان جواب داده و در بسیاری از تولیدات رتبه خوبی در کشور داریم. ولی چه سود که تولیدات این همه محصول یا از سر اجبار به صورت خام عرضه می شود و یا اینکه در دوئل کشاورزان و دلالان، بازنده گروه نخست بوده است.
راه اندازی تاکسی هوایی نیز به نظر می رسد در مرحله حرف باقی مانده و این وعده بیشتر از آنکه طرحی برای توسعه مازندران باشد، گفته ای جذاب برای تیتر رسانه ها بود.
البته اینکه با همه مشکلات بغرنج طرح شده، بی انصلفی است که از اتفاقات خوب دوران صدارت دولت سیزدهم سخنی به میان نیاوریم . شاید سرآمد تمام آنها همت استاندار برای آزاد سازی حریم دریا بود. طبق اعلام مسوولان مازندران، تاکنون ۴۲۴ کیلومتر از سواحل دریای مازندران آزاد شده است. بخش بسیار اندکی که باقی مانده است یا غیرقابل عقب نشینی است مانند بنادر که تاسیساتشان باید در حریم ۶۰ متری باقی بماند و یا این که نیازمند هماهنگی و زمان بر است چون سازه هایی دارند که باید صرفه و صلاح بیت المال برایشان در نظر گرفته شود.