تازه ها

سه شنبه 10 بهمن 1396-21:52 کد خبر:30621

آرزو ولی پور

حاج منصور بخشی از شناسنامه ی ایران است


 

بنام خدا

تقدیم به حاج منصور ایران زمین...

خزان درختان نمایشگاهی از  جلوه گری  رنگها،

و پاییز و زمستان موسم رقص درختهاست.

و حالا زمستان ۹۶ ، ۳۷ سال از  رقص در خون  حاج منصور میگذرد .و او همچنان ایستاده است.

 چهره اش از درد زرد میشود

و گاهی سفید

و گاهی نارنجی

اما اراده اش و صبوری اش و اعتقادش همچنان سبز سبز سبز مانده است.

مانند کهن ترین درخت این حوالی.

نمیدانم چه بگویم از  حماسه سازی اش از روزهایی که بدنش در تقابل خمسه خمسه دشمن دلبری میکرد.

روزهایی که کالیبرها و خمپاره ها و ....بدنش را نشانه میرفتند....

او ایستاد تا ایران بایستد.

حاج منصور  خاطرات روزهای خون و آتش را  در سینه ی خود نگاه داشته است.به همین دلیل ۳۷ سال است که هر روز میسوزد .

آتش میگیرد..

و دوباره نفس میکشد....

او مرد روزهای ایستادگی ست

مرد روزهای وفاداری

مرد روزهای ایثار.

او حتی در تمام این سالها به احترام همرزمان شهیدش و به حرمت دردی که. در وجودش  ماندگار شده  ایستاده است.حتی برای خواب هم دراز نمیکشد.

اصلا زمین ۳۷ سال است که تمام بدنش را درک نکرده.

چون نمیشود گفت از اوج دردش

.و زمین توان درک دردهایش را ندارد.

مینشیند .

شب و روز ندارد.

خاطراتش را مرور میکند.

دردهایش را با ترکشهای در بدنش میشمارد و همیشه پیروز است.

حاج منصور روزهای کودکی ام روی شکمش چند ناف داشت و پشت بدنش چند خورشید.!!!!

داستان کاتیوشا و خمسه را نمیدانستم مثل خیلی از نسل امروزیها، که نمیدانند و نمیفهمند این دردها و آن روزها را.

امروز اما باید همه به احترام حاج منصور ایران زمین قیام کنند.

او بارها و بارها و بارها درد را کشته است.

نمیگویم چگونه .چون باید او را ببینی و خودت مفهوم صبوری را در وجودش پیدا کنی.

اما کمی شرمندگی

کمی خجالت، باید.

حیف میشود اگر حاج منصورها فراموش شوند.

حیف میشود اگر دردشان برای ایران و ایرانی عادی شود.

حیف میشود که مردمِ سال ۹۶ سال ۵۹ را فراموش کنند.

حیف میشود اگر......

چون اگر او و یاران و همرزمانش فراموش شوند یک ایران فراموش میشود.

حاج منصور بخشی از شناسنانه ی ایران است.

به دیدنش که میروید لبخند بزنید و به حرمت همه ی صبر و ایستادگی اش از او بخواهید برایتان دعا کند.

او بسیار به خدا نزدیک است.

اصلا وقتی در کنارش هستی آسمانی میشوی.

حالا چند روزیست که باز هم  بیمارستان شفای ساری او را در آعوش گرفته.

اما باز هم لبخند میزند.

فقط خدا میداند راز این شکرگذاریها چیست.

مدیون توایم حاج  منصور عزیز.

تا همیشه ایستاده و سرفرازی مانند دماوند ، هرچند انبوهی از برف سنگین ناملایمات بر شانه هایت نشسته باشد.

خدا تو را برگزید تابا عیار صبوری ات ما را محک بزند که چقدر زبان سپاسگزاری داریم و چقدر مَردیم.

خدا نکند نامرد شویم و قدر نشناس.

همیشه سبزی

همیشه مقاوم

همیشه استوار

همیشه در اوج.

حتی بدون بال

حتی بدون پر پرواز

اصلا نیازی به بال پرواز نیست .چرا که هر روز روی بال ملائک در آسمانها در چرخشی.

وای به حال ما زمینی ها.

وای بحال ما فراموشی گرفته ها

وای به حال  غبار غفلت نشسته ها

وای

نام فرستنده :
ایمیل گیرنده :