دوشنبه 27 دی 1395-10:40 کد خبر:24606
اردشیرهادوی
نیما و شکوفایی شعر فارسی
دی ماه ، چهل و هفتمین سالمرگ علی اسفندیاری ، نیمای ادبیات ایران بود.
شاید به جرأت بتوان حضور نیما در شعر فارسی را یک رخداد مهم و یک جرقه عظیم توصیف کرد.
نیمای از روستا آمده به شهر که انگار رسالتی داشت تا شعر فارسی را متحول کند.تا شعر فارسی را آسان کند؛به سادگی زندگی روستایی که نیما سخت زیبا می شناختش.تا شعر فارسی را عامه فهم کند و از بند سنگینی خلاص سازد.تا زندگی را در رگ و پی در حال انحطاط شعر فارسی تزریق کند.
این پیامبر جریان ساز ادبیات،با آیین تازه ای که در مسیر شعر به وجود آورد باعث گردید تا شعر فارسی از مصطبه ی حضور در سطوح صرفا ادب فهم جامعه پایین آمده و راه خودش را در میان مردم عادی و عامی،که علم شعر را نمی دانستند اما زبان شعر را می فهمیدند باز نماید.
تا پیش از ظهور و نمود نیما،شعر در انحصار کسانی بود که در مکاتب و مدارس علم آموخته بودند و از طبقه فرهیخته و بالا دست جامعه بودند و به سختی می شد نشانی از شعر در لایه های پایین دستی جامعه یافت.
مردمان ایران که همیشه دلبسته ی احساسات بودند ، از نزدیکی و درک شعر عاجز بودند تا آنکه نیما آمد.
سبک نویی که نیما در شعر فارسی بنیاد نهاد،به هفت قرن رکود و سکون در شعر فارسی پایان داد و به نجات این بیمار در حال احتضار ختم گردید.
نه این که شاعران تازه ای پا به عرصه ی ادبیات نگذاشته باشند؛بلکه شاعرانی به عرصه ی شعر ورود نمودند که اولا به بزرگی اسلاف خویش نبودند و ثانیا حرف تازه ای برای عرضه کردن نداشتند.
اگر نگاهی به احوالات شعر پیش و پس از سبک آزاد نیمایی بیندازیم به وضوح به تفاوت این دو دوره پی خواهیم برد.
شعر فارسی پس از قرن هفتم که اوج شکوفایی خود را گذراند و در آن شعرایی چون سعدی و مولوی و فخرالدین عراقی و امیرخسرو دهلوی و ... پا به عرصه وجود نهادند،به رکودی چند صد ساله دچار شد و تا زمان تحول نیما شعرای انگشت شماری در این عرصه بال و پر گستردند.
از سوی دیگر بایستی گفت،تفکر نیما خدمت بزرگی به شعر بانوان کرد.با نگاه به احوالات بانوان شاعر در دوران پیش از نیما و پس از نیما پی خواهیم برد،که پس از چاپ افسانه -که در واقع مانیفیست شعر نو هست-تعداد بانوانی که به شعر ورود کردند بسیار بیشتر از تمام تاریخ ادبیات ایران است و کسانی که در طول 94 سال پس از افسانه، در این عرصه به شهرت رسیدند،قابل قیاس با پیشینیان خود نیستند.
شاید بزرگترین مانع در شکوفایی شعر پیش از عصر نیما،محصور شدن آن در حصارهای مختلفی نظیر بحر و سبک -توجه داشته باشید ، بحر و سبک و نه وزن و قافیه- بوده باشد.چرا که در هر زمان و در هر مکان شعر در سبکی خاص سروده می شد و اگر شعر شاعری،شاخصه های سبکی آن زمان و مکان را دارا نبود،از نظر بزرگان آن سبک مردود و در زمره ی شعر به حساب نمی آمد.
حضور نیما،این زنجیر را از پای شعر فارسی باز نمود و اجازه داد تا شعر این بار در مسیر اندیشه و احساس _ و نه در چارچوب سبک و سیاق _ رشد نماید و عامه پسند و عامه فهم گردد ...
اردشیر هادوی