تازه ها

پنجشنبه 25 آذر 1395-12:34 کد خبر:22556

سونامي فرهنگي در قدرت نرم


انعکاس شمال - مي‌دانيم در دوراني زندگي مي‌کنيم، که عرصه براي مانور قدرت‌هاي نرم، حيطه اثرگذاري وسيع‌تري را به خود اختصاص داده است.

فناوري پيچيده امروز در عصر اطلاعات، روابط رمزآلود و متعددي را به وجود آورده و حيطه‌هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي و سياسي را در نور ديده تا به اين وسيله اهداف مشخص و از پيش تعيين شده‌اي را دنبالکند.

در اين ميان فرصت مناسبي فراهم شده تا برخي از کشورهاي مدعي قدرت و البته ابرقدرت‌ها، بتوانند به توسعه طلبي و اعلان پيام‌هاي خاصي از جانب خويش را در شرايط متنوعي تبليغ کنند و توسعه دهند. اين توسعه مي‌تواند به گونه‌اي باشد که با توسعه طلبي ديگران به نوعي مقابله کند و به طور کلي توسعه طلبي از جنس فرهنگي- اجتماعي است، که در فضايي غير خشونت، رخ مي‌دهد و افزايشقدرت را به شيوه نرم در پيش مي‌گيرد.

قدرت نرم عبارت است از توانايي شکل‌دهي ذهني به توجيهات ديگران، به عبارت ديگر جنس قدرت نرم از انواع اقناع و در قدرت سخت از مقوله (وادار و اجبار) کردن مي‌باشد.

اقتدار و هدايت تنها منحصر به اين نيست، که فردي رهبري افکار عده‌اي را برعهده گيرد، بلکه آنچه امروز ديده مي شود وجود نوعي رهبري نامحسوس در سطح وسيع جهاني است. اين به گونه‌اي است که بتوان افراد را به سمتو سوي خاصي جذب کرد و آنها را به سوي آنچه شما مي‌خواهيد سوق داد، در چنين شرايطي اينطور به نظر مي‌رسد که ديگر نيازي به استفاده از چماق براي مجبور کردنافراد نيست.

هدف رسانه‌ها از قدرت نرم در ابتدا مديريت افکار عمومي نيست، بلکه رسانه‌اي در دنيا موفق است که بتواند با افکار عموميحرکت کند و خود را سازگار با آنها نشان دهد.

قدرت نرمچيست؟

براي پاسخ به اين سوال بهتر است در ابتدا ببينيم مفهوم قدرت به چه معناست.

قدرت توان تحميل ارادهبر  1. طبيعت  2. ديگران و 3. خود است.

همه‌ي افراد از قدرت استفاده مي‌کنند. در خانواده، محل کار، اجتماع و... قدرت به کار گرفته مي‌شود، تنها شئون، ابزار، و نوع شکل آن تفاوت دارد.

 قدرت را مي‌توان از حيث کارکردي و ابزاري تقسيم بندي کرد. بر اساس تقسيم‌بندي «ژوزف‌ناي»، يکي از نظريه پردازان مطرح دکترين قدرت نرم، قدرت را بر دو نوع «قدرت سخت و قدرت نرم» تقسيم مي‌شود. اما در ايران تقريباً از يک دهه پيش تا به حال، قدرت را بر سه دستهتقسيم بندي مي‌کنند. و در حد فاصل بين قدرت سخت و قدرت نرم، از قدرت ديگري به نام قدرت نيمه سخت نام مي‌برند. اين تقسيم‌بندي سه گانه از قدرت، تنها مخصوص ايران است و در هيچ عرف آکادميکي چنين تقسيم‌بندي وجود ندارد. حال بايد ببينيم که اين سه نوعقدرت چه تعريفي دارند و نيز هر يک از آنها ناظر بر کدام يک از حوزه‌ها هستند:

قدرت سخت:

همان‌طور که از اسم آن مي‌توان دريافت، ناظر بر قدرت نظامي و توان نظامي است. بنابر اين موضوعي به نام «خشونت»، عنصر اصلي آن است. از طريق اعمال قدرت سخت است که شخص يا کشور خاصي را «مجبور» به انجام دادن کاري مي‌کنند. بنابراين قدرت سخت، «قهري» و «اجبار‌آميز» است. اين نوع قدرت معمولاً زماني استفاده مي‌شود که کشوري بخواهد کشور و سرزميني ديگر را به تصرف خود درآورد.

قدرت نيمهسخت:

ساز و کار قدرت نيمه سخت از طريق «تشويق» و «تنبيه» است. حوزه‌ي کاري اين نوع قدرت متنوع است و مشتمل بر حوزه‌هاي مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... مي‌شود. از طريق به کارگيري قدرت نيمه سخت مي‌توان با استفاده از اعضاي يک کشور، دولتي دست نشانده در آن کشور به وجود آوردهو از اين طريق بر دولت و بازار و ارکان مهم آن جامعه تسلط پيدا کرد.

قدرت نرم:

که بيشتر ناظر بر ابعاد فرهنگي، رواني و اطلاعاتي است. تعبيري که رهبر انقلاب از اين نوع قدرت داشته‌اند. اصطلاح «استعمار نو» بوده است. در اين نوع قدرت، به جاي تصرف و تسلط سرزمين‌ها و يا دولت‌‌ها، تصرف «ذهن‌‌ها» و «قلب‌ها» مدنظر قرار مي گيرد. به سادگي روشن است که ابزارهاي رسيدنبه چنين هدفي در اولويت اول، رسانه‌هاي فرهنگي و اطلاعاتي است.

نکته مهم اين است که در مقابل قدرت سخت و نيمه‌سخت مي‌توان صلابت به خرج داد و مقابله به مثل کرد. اما در فرآيند قدرت نرم از آنجا که فعاليت‌ها و عملکردهاي آن به صورت غير مستقيم و نامحسوس است، انسان بدون آن که بداند تحت تأثير قرار گرفته و به اصطلاح دچار «استحاله» مي‌شود.

قدرت نرم عبارت است از توانايي شکل دهي ذهني به توجيهات ديگران، به عبارت ديگر جنس قدرت نرم از انواع اقناع و درقدرت سختاز مقوله (وادار و اجبار) کردن مي‌باشد.

قدرت نرم عبارت استاز:

رفتار با جذابيت قابل رويت اما غير محسوس

قدرت نرم (نه زور است، نه پول)، در قدرت نرم به روي ذهنيت‌ها سرمايه گذاري مي‌شود.

قدرت نرم، تبليغات سياسي نيست بلکه مباحث عقلاني و ارزش‌هاي عموم را شامل مي‌شود و هدف آن تغيير افکار عمومي خارج و سپس داخل کشور است.

وسايل ارتباط جمعي در جهان امروز، جهان‌هاي ذهني و غير واقعي را گه گاه به شکل آرماني به دنيا مخابره مي‌کنند. آنها ديگربه انتقال واقعيت فکر نمي‌کنند، بلکه واقعيت‌ها را مي‌سازند.

هدف رسانه‌ها از قدرت نرم در ابتدا مديريت افکار عمومي نيست، بلکه رسانه‌اي در دنيا موفق است که بتواند با افکار عمومي حرکت کند و خود را سازگار با آنها نشان دهد.

مهندسي افکار عمومي در دنياي امروز يکي از بزرگترين و البته موفقيت آميزترين شيوه‌هايي است که براي هدايت افکار مردم بهکار گرفته مي‌شود. اين مسأله خصوصاً در رابطه با کشورهاي جهان سوم و خاورميانه بهطور دقيق‌تري صورت مي‌گيرد.

به نظر مي‌رسد آنچه که امروز بيش از هر چيز براي جهانيان تبليغ مي‌شود، دعوت به خوشي، خوشگذراني و خاموشي انديشه است.

پس بدانيم و باور داشته باشيم که در پس مظاهر خوشي و لذتي که در طي زندگي روزمره با آنها مواجه هستيم، معاني بسياري نهفته است که به طور نامحسوس افکار ما را هدايت مي‌کند. بررسي موردي هر يک از اين‌ها در اين نوشتار نمي‌گنجد. فقط بهتر آن است که مراقب باشيم، به يکباره تسليم اين هم‌همه عظيم نشويم.

تهیه شده در اداره آموزش معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مازندران

 

نام فرستنده :
ایمیل گیرنده :